در پی دستیابی به خوشبختی، یتیمی به شهر رفت و در آنجا عاشق مارگالیتا، فردی زیبارو شد و برای نجات او به زندان رفت. در آنجا او معلم آینده خود، قریستپور را ملاقات کرد. فردی که آرزو داشت ماشین پرواز بسازد.
در پی دستیابی به خوشبختی، یتیمی به شهر رفت و در آنجا عاشق مارگالیتا، فردی زیبارو شد و برای نجات او به زندان رفت. در آنجا او معلم آینده خود، قریستپور را ملاقات کرد. فردی که آرزو داشت ماشین پرواز بسازد.